آیه 40 سوره آل عمران
<<39 | آیه 40 سوره آل عمران | 41>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
زکریّا عرض کرد: پروردگارا، چگونه مرا پسری تواند بود در حالی که مرا سن پیری رسیده و عیالم عجوزی نازاست؟ گفت: چنین است، خدا هر آنچه بخواهد میکند.
گفت: پروردگارا! چگونه برای من پسری خواهد بود، در حالی که پیری به من رسیده و همسرم نازاست؟ خدا فرمود: چنین است [که می گویی، ولی کار خدا مُقیّد به علل و اسباب نیست] خدا هر چه را بخواهد [با مشیّت مطلقه خود] انجام می دهد.
گفت: «پروردگارا، چگونه مرا فرزندى خواهد بود؟ در حالى كه پيرىِ من بالا گرفته است و زنم «نازا» است [فرشته] گفت: « [كار پروردگار] چنين است. خدا هر چه بخواهد مىكند.»
گفت: اى پروردگار من، چگونه مرا پسرى باشد، در حالى كه به پيرى رسيدهام و زنم نازاست؟ گفت: بدان سان كه خدا هر چه بخواهد مى كند.
او عرض کرد: «پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد، در حالی که پیری به سراغ من آمده، و همسرم نازاست؟!» فرمود: «بدین گونه خداوند هر کاری را بخواهد انجام میدهد.»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
الكبر: بر وزن خرد، پيرى (قاموس قرآن).
عاقر: نازا. عقر در اصل بمعنى قطع و بريدن است، گويى زن نطفه مرد را قطع مى كند و بفرزند مبدل نمى شود. عاقر در قرآن سه بار آمده و همه درباره زن زكريا. بزن نازا عقيم نيز گويند، ظاهرا عقيم در اثر پيرى است كه عقم بمعنى خشكيدن مى باشد.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«40» قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ قَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَ امْرَأَتِي عاقِرٌ قالَ كَذلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ ما يَشاءُ
(زكريّا) گفت: پروردگارا! چگونه براى من پسرى خواهد بود، در حالى كه به پيرىِ رسيدهام و همسرم نازاست؟! (خداوند) فرمود: اين چنين خداوند هر چه را بخواهد انجام مىدهد.
«1». تفسير مجمعالبيان.
جلد 1 - صفحه 509
پیام ها
1- در نوميدى بسى اميد است. «أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ ... كَذلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ ما يَشاءُ»
2- در بيان ضعفها از خود شروع كنيم. «بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَ امْرَأَتِي عاقِرٌ»
3- ارادهى خداوند، فوق وسائل و اسباب طبيعى است. «يَفْعَلُ ما يَشاءُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ قَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَ امْرَأَتِي عاقِرٌ قالَ كَذلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ ما يَشاءُ (40)
چون زكريا عليه السّلام را به چنين فرزندى بشارت دادند، از كيفيت حدوث آن سؤال نمود:
قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ: گفت زكريا، پروردگارا از كجا باشد مرا پسرى. اين استبعاد است از امر عادت و استعظام و تعجب. يا استفهام از كيفيت حدوث غلام، يعنى به چه وجه مرا پسرى پيدا و حاصل آيد در اين سن، وَ قَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ: و حال آنكه بتحقيق فرا رسيده است مرا بزرگ سالى و
«1» مكارم الاخلاق، طبرسى، فصل ششم
«2» مكارم الاخلاق، طبرسى، فصل ششم
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 92
پيرى در من ظاهر شده، وَ امْرَأَتِي عاقِرٌ: و زوجه من (ايشاء) عقيم و نازاينده است از ابتداى عمر، به علاوه قوا و قوه به سبب پيرى فانى گشته. ابن عباس گفته: زكريا در آن وقت صد و بيست سال، و زوجه او نود و نه سال داشت.
غرض سؤال زكريا براى آن بود كه حق تعالى او و زوجهاش را جوان خواهد نمود يا در همين حال پيرى فرزند مرحمت فرمايد.
«سيد رضى» فرمايد: با اينكه دعا و طلب فرزند نموده بود، سؤال براى اطمينان به بشارت بود، زيرا آن بر خلاف عادت جاريه در تناسل است از مثل او و زوجه او، يا شكر و اعتراف به نعمت باشد در اجابت دعاى بر خلاف عادت، يعنى زوجه من به مثل اين حال است، از كجا باشد براى من فرزند، اگر قدرت تو و رحمت تو و عنايت خاصه تو نباشد در اجابت دعا به خارق عادتى كه ظهور يابد.
قالَ كَذلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ ما يَشاءُ: فرمود خداوند، يا جبرئيل به فرمان خدا گفت: همچنين بر همين حال كه هستيد از پيرى، خدا بجا آورد آنچه مىخواهد بر وفق عادت يا خلاف عادت، يعنى بجا مىآورد خداى تعالى آنچه اراده فرمايد از غرائب و عجائب، مثل ايجاد فرزند از شيخ فانى و عجوزه عاقر.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ قَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَ امْرَأَتِي عاقِرٌ قالَ كَذلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ ما يَشاءُ (40)
ترجمه
گفت پروردگار من كجا ميباشد براى من پسرى با آنكه رسيده است مرا پيرى و زنم نازاد است گفت همچنين خدا ميكند آنچه را ميخواهد..
تفسير
حضرت زكريا از اين مژده خداوند استبعاد عادى يا استفهام فرمود و بنظر حقير از شدت وجد و خوشحالى گاه ميشود انسان استبعاد ميكند و مقصودش استبعاد يا استفهام نيست و در اينجا مقصود آن بوده كه اظهار تشكر كند و خداوند هم مژده را تاكيد و قدرت كامله خود را تقرير فرمايد كه از پيرمرد ضعيف و زن نازاده كه به سن يأس رسيده و تاكنون اولاد نياورده چنين اولادى مرحمت مىفرمايد كه خارق عادت است و اللّه اعلم
جلد 1 صفحه 413
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ رَبِّ أَنّي يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ قَد بَلَغَنِيَ الكِبَرُ وَ امرَأَتِي عاقِرٌ قالَ كَذلِكَ اللّهُ يَفعَلُ ما يَشاءُ (40)
زكريّا گفت پروردگارا از كجا و چگونه از براي من فرزندي است و حال آنكه پيري مرا فرا گرفته و عيال من هم نازا است گفت خداوند که خدا هم چنان هر چه اراده كند ميكند.
قالَ رَبِّ أَنّي يَكُونُ لِي غُلامٌ اشكال- با اينكه زكريّا خودش دعا كرده بود و ملائكه هم باو بشارت داده بودند اينکه سؤال چه موقعيّتي داشت!
جلد 3 - صفحه 190
جواب- نظير اينکه در قضيّه ابراهيم و ساره عيال او است که در موقع بشارت باسحق گفت ساره يا وَيلَتي أَ أَلِدُ وَ أَنَا عَجُوزٌ وَ هذا بَعلِي شَيخاً إِنَّ هذا لَشَيءٌ عَجِيبٌ هود آيه 76، و البتّه اينکه قضيّه بر خلاف عادت بوده و مورد تعجّب است و ممكن است سؤال زكريّا از كيفيّت پيدايش ولد بوده که آيا آنها بحالت جواني بر ميگردند يا از عيال ديگري که جوان و ولود باشد پيدا ميشود يا نحوه ديگري.
بلكه ميتوان گفت که از فرط خوشحالي و خورسندي اينکه سؤال را كرده باشد مثل اينكه بكسي بشارت سلطنت دهند بگويد من كجا و سلطنت كجا و بچه نحوي بمن ميرسد با اينكه خودش تقاضا كرده باشد.
وَ قَد بَلَغَنِيَ الكِبَرُ الكبر فاعل بلغ و ياء متكلّم در بلغني مفعول يعني پيري و بزرگي مرا رسيده با اينكه انسان بپيري ميرسد و مناسب اينکه بود که بگويد بلغت الكبر لكن اينکه عبارت افصح است زيرا فعل اگر نسبت بانسان داده شود ظهور در فعل اختياري دارد مثل اينكه بگويي (بلغت البلد) يا (بلغت الدار) و امثال اينها و بلوغ كبر اختياري انسان نيست خواهي نخواهي قهرا انسان را درمييابد كانّه ميگويد پيري مرا دريافته.
وَ امرَأَتِي عاقِرٌ عاقر بمعني نزا است يا از جهت ياس و پيري يا از جهت نزايي از اول و اينکه از صفات مختص بزنان است مثل حائض و اينكه در لغت و در بعض تفاسير دارد که اطلاق بر رجال هم ميشود يعني كسي که اولاد پيدا نميكند درست نيست و الّا بايد زن را عاقرة گويند.
قالَ كَذلِكَ اللّهُ يَفعَلُ ما يَشاءُ ظاهرا فاعل قالَ خداوند است بقرينه قول زكريّا در مناجاتش که خطاب بپروردگار ميكند قالَ رَبِّ و اينکه جمله جواب او است، و ممكن است جبرئيل باشد از جانب خدا.
كَذلِكَ اسم اشاره در خطاب به بعيد است چنانچه در اوّل سوره در ذيل آيه
جلد 3 - صفحه 191
شريفه ذلِكَ الكِتابُ بيان شد، و مراد از بعد در اينجا نه بعد زماني است و نه بعد مكاني بلكه بواسطه عظمت و بزرگي فعل که بر خلاف عادت بشريّه است اللّهُ مبتداء، يَفعَلُ خبر، ما يَشاءُ مفعول.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 40)- زکریا از شنیدن این بشارت، غرق شادی و سرور شد و در عین حال نتوانست شگفتی خود را از چنین موضوعی پنهان کند، «عرض کرد پروردگارا! چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد در حالی که پیری به من رسیده و همسرم ناز است» (قالَ رَبِّ أَنَّی یَکُونُ لِی غُلامٌ وَ قَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ وَ امْرَأَتِی عاقِرٌ).
در اینجا خداوند به او پاسخ داد و «فرمود: این گونه خداوند هر کاری را که بخواهد انجام میهد» (قالَ کَذلِکَ اللَّهُ یَفْعَلُ ما یَشاءُ).
و با این پاسخ کوتاه که تکیه بر نفوذ اراده و مشیت الهی داشت، زکریا قانع شد.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم